فولكلور و نقش آن در ادبيات
اصطلاح فولكلور Folklore"" مركب از دو كلمه است. "Folk" به معني مردم، گروه، قوم و خويش، ملت، عوام و توده مردم وlore، به معني دانش، معرفت و دانستن است. بنابراين واژه فولكلور را ميتوان به " فرهنگ و دانش عامه" يا اشعار و افسانهها و آداب و رسوم و باورهاي مردم" ترجمه كرد.
چنين انگاشته مي شود كه براي بار نخست مورخ و بشر شناس اينگليسي"ويليام تامس" در سال (1846) اصطلاح فولكلور ر ا بكار برده باشد؛ ليكين ازمأخذ ديگر چنين برمي آيد كه اصطلاح "فولكلور" براي افاده "فرهنگ مردم" نخستين بار دانشمند ديگري به نام " امبرازمورتن" (1885) به كار برده است. در سالهاي بعدي اين اصطلاح، در دايره علوم به حيث يك اصطلاح علمي معمول گرديد.
فولكلور اصطلاحي است كه در علم مردم شناسي مطرح است و به مطالعه دقيقتر، «فولكلور به مجموعهاي از دانستنيها، باورها و رفتارهاي مراسمي اطلاق ميشود كه در بين توده مردم، بدون در نظر گرفتن فايدههاي علمي و منطقي آن، سينه به سينه و نسل به نسل به صورت تجربههاي زندگي به ارث رسيده باشد.
در برخي از مأخذ ها رواج اين اصطلاح را در زبان فارسي دري ابتدا به وسيله صادق هدايت در سال 1306 هجري در كتابي به نام فوايد گياهخواري بوده است زكر ميكنند.[1]
بهرحال وقتي از " فولكلور" سخن به ميان مي آيد، نبايد چنين تصورشود كه مفهوم و مدلول آن تنها ساحه هنر و ادبيات را در بر مي گيرد؛ بلكه ادبيات جزئي از اجزاي تشكيل دهنده فولكلور مي باشد. بنابران فرهنگ مردم يا "فولكلور" از نگاه مفهوم و مدلول خود وسعت بشتري داشته، تنها در بخش هنر و ادبيات خلاصه نمي شود. بلكه غير ازهنر و ادبيات بخش هاي ديگري كه بعدا زكر خواهد شد نيز در بر دارد.
در زبان دري واژه فولكلور
انسانهای امروز همانند انسانهای دیروز تمام عمر خود را در یک قریه یا یک ده سپری نمیکنند و یا به قول دیگر دنیای امروز دنیای ماشینی میباشد و طبعا انسانها را نیز ماشینی می سازد. شاید آن مهر ومحبت که در قدیم میان مردم وجود داشت امروزه آن صمیمت در کار نباشد، ولی این را هم نمی توان بصورت کل در میان تمام مردم تطبیق کرد. ولی یک چیز را نادیده نباید گرفت که زادگاه انسانها و خاطرات که با آن گره خورده است و پیوندهای که با رسم ورسوم آنجا دارد هیچگاهی فراموش نمی شود از اینرو " قریه مزار مکلی" یکی از چهار قول میرآدینه برایم خاطره انگیزترین جای است. ولو که در هر جای این کره خاکی زندگی ام سپری نمایم هیچگاهی آن خاطرات بازی های سنگرک، توب دنده، کشت ماکان و... از یاد نخواهم برد. از سوی هم ارتباط نوعی از مجازی آن از راه دور، بهترین گزینه را در انترنت یافتم. از اینرو بنده لازم دانستم در دنیای مجازی ارتباط از این طریق برای بازگوی اندیشه هایم با دیگران نیز ارتباط داشته باشم. بلی حدود بیست و چند بهاری از عمرم را با هیاهوی روزگار سپری کرده ام. از تاریخ تولد ام دقیقا نمیدانم همانند سایر دوستان در درج آن بی توجهی شده است. بهر صورت خدا بیامرز بابه مادری ام که یک شخص مذهبی و در امورات مسایل دینی اش سخت پابند بود نام ام را حیات الله گذاشت و بعد از آنکه تخلص یا به گفته ملاها نام فامیلی رواج یافت به این دغدغه بودم که کدام یک را انتخاب نمایم؟ در حالیکه بابه کلان ام غلام حسن نام داشت که در اینصورت باید حسنی نام میگذاشتم. از سوی هم پسر کلان کاکایم و برادران بزرگم را "محمدی" میگفتند. از اینکه میان این دو کدام برتری کسی احساس نکند نظر به انتخاب همصنفانم که دقیقا در صنف نهم بودم "مهریار" بهترین گزینه ای را برایم برشمردند. من هم بدون آنکه به حرف آنها انتقاد نمایم پذیرفتم. از آن به بعد هر آن مطلب که داشتم با زکر " حیات الله مهریار" می نویشتم و حالا هم جمع کثیری از دوستان با همان مهریار می شناسند. برای معلومات بیشتر به پروفایلم مراجعه نمایید.