بیایید از شفافیت و قانونمداری حمایت کنیم (در پیوند به آمر معارف مالستان)
حیات الله مهریار
چندی قبل خبر تقرری آقای عزیز احمد رستگار را بعنوان آمر معارف مالستان در فضای مجازی فیسبوک در صفحه یکی از دوستان خواندم و به یقین برایش آرزوی موفقیت نمودم. تقرر ایشان بعنوان جوان تحصیلکرده نوید بخش تحرک و پویایی در معارف مالستان احساس میکردم. اما چند روزی نگذشت که از طریق یکی از دوستان اطلاع یافتم که تعدادی از بزرگان و ریش سفیدان مالستان بخصوص میرآدینه در کابل آمده اند تا تقرری رستگار را به چالش بکشند.
در پیوند به این مسئله تعدادی از جوانان و محاسن سفیدان در کابل به نیابت از رستگار نیز با وکیلان مالستان در پارلمان صحبت های کرده بودند. اما بد بختانه موضوع به شکل حیثیتی و منطقه ای دنبال شده بود. ضمن اینکه این روند به شدت به معارف مالستان آسیب می رساند و چالش های متعددی دیگری نیز به دنبال خواهند داشت.
اما در فضای مجازی و در صحبت های بعضی دوستان حرف و حدیث های متفاوتی را شنیدم که با اصل قضیه همخوانی نداشت.
اصل قضیه
بعد از تقرری آقای رستگار و تبدیلی مدیر نبی خان به جای او، مدیر نبی خان را از چنین تبدیلی خوش نیامد و خواهان بررسی چگونگی تقرری وی شد. زمانیکه نماینده های هر دو جانب نزد وکلان مراجعه کرده بودند و قرار بر این شد تا جلسه مشورتی را تشکیل دهند تا دیدگاه ها و نظریات هر دو جانب را شنیده و راه حلی سنجیده شود. بدین اساس جلسه مشورتی با حضور جناب وکیل اعتمادی و وکیل اخلاقی دایر گردید. در جلسه متذکره طرفداران آقای رستگار سه دیدگاه داشتند:
رستگار بعنوان
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و چهارم آبان ۱۳۹۶ ساعت 11:54 توسط حیات الله مهریار(مالستانی)
|

انسانهای امروز همانند انسانهای دیروز تمام عمر خود را در یک قریه یا یک ده سپری نمیکنند و یا به قول دیگر دنیای امروز دنیای ماشینی میباشد و طبعا انسانها را نیز ماشینی می سازد. شاید آن مهر ومحبت که در قدیم میان مردم وجود داشت امروزه آن صمیمت در کار نباشد، ولی این را هم نمی توان بصورت کل در میان تمام مردم تطبیق کرد. ولی یک چیز را نادیده نباید گرفت که زادگاه انسانها و خاطرات که با آن گره خورده است و پیوندهای که با رسم ورسوم آنجا دارد هیچگاهی فراموش نمی شود از اینرو " قریه مزار مکلی" یکی از چهار قول میرآدینه برایم خاطره انگیزترین جای است. ولو که در هر جای این کره خاکی زندگی ام سپری نمایم هیچگاهی آن خاطرات بازی های سنگرک، توب دنده، کشت ماکان و... از یاد نخواهم برد. از سوی هم ارتباط نوعی از مجازی آن از راه دور، بهترین گزینه را در انترنت یافتم. از اینرو بنده لازم دانستم در دنیای مجازی ارتباط از این طریق برای بازگوی اندیشه هایم با دیگران نیز ارتباط داشته باشم. بلی حدود بیست و چند بهاری از عمرم را با هیاهوی روزگار سپری کرده ام. از تاریخ تولد ام دقیقا نمیدانم همانند سایر دوستان در درج آن بی توجهی شده است. بهر صورت خدا بیامرز بابه مادری ام که یک شخص مذهبی و در امورات مسایل دینی اش سخت پابند بود نام ام را حیات الله گذاشت و بعد از آنکه تخلص یا به گفته ملاها نام فامیلی رواج یافت به این دغدغه بودم که کدام یک را انتخاب نمایم؟ در حالیکه بابه کلان ام غلام حسن نام داشت که در اینصورت باید حسنی نام میگذاشتم. از سوی هم پسر کلان کاکایم و برادران بزرگم را "محمدی" میگفتند. از اینکه میان این دو کدام برتری کسی احساس نکند نظر به انتخاب همصنفانم که دقیقا در صنف نهم بودم "مهریار" بهترین گزینه ای را برایم برشمردند. من هم بدون آنکه به حرف آنها انتقاد نمایم پذیرفتم. از آن به بعد هر آن مطلب که داشتم با زکر " حیات الله مهریار" می نویشتم و حالا هم جمع کثیری از دوستان با همان مهریار می شناسند. برای معلومات بیشتر به پروفایلم مراجعه نمایید.